داستان های حکمت آمیز » حكايت نجات يافتن نيكوكار و هلاكت بدكار
به وبلاگ من خوش آمدید

طرفدار کدوم تیم هستید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ شخصی محمد حیدری و آدرس mohammadhidari.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 51
بازدید دیروز : 20
بازدید هفته : 51
بازدید ماه : 8587
بازدید کل : 231191
تعداد مطالب : 852
تعداد نظرات : 32
تعداد آنلاین : 1



تماس با ما  3 5 7 16

کد دعای فرج برای وبلاگحب العباس :: کرامات حضرت ابوالفضل
چاپ این صفحه به این سایت رأی بدهید http://www.sadraei.com/

دانلود آهنگ جدید - دانلود آهنگ جدید,دانلود اهنگ گن لاغری مردانه عینک ویفری خرید صابون کوسه جا موبایلی ماشین

/stat/view.php?site=mohammadheidari.loxblog.com&font=868686&backg=0A0A0A&bd=0F4F86">

داستان های حکمت آمیز » حكايت نجات يافتن نيكوكار و هلاكت بدكار
جمعه 11 مرداد 1392 ???? 1:20 | ?????? : 989 | ????? ???? ?? ??? محمدسام | ( ????? )

با گروهى از بزرگان در كشتى نشسته بودم. كشتى كوچكى پشت سر ما غرق شد. دو برادر از آن كشتى كوچك، در گردابى در حال غرق شدن بودند. يكى از بزرگان به كشتيبان گفت: اين دو نفر را از غرق نجات بده كه اگر چنين كنى، براى هر كدام پنجاه دينار به تو مى دهم.
كشتيبان خود را به آب افكند و شناكنان به سراغ آن ها رفت و يكى از آنها را نجات داد، ولى ديگرى غرق و هلاك شد.
به كشتيبان گفتم: لابد عمر او به سر آمده بود و باقيمانده اى نداشت، از اين رو اين يكى نجات يافت و آن ديگر به خاطر تاخير دستيابى تو به او، هلاك گرديد.
كشتيبان خنديد و گفت: آنچه تو گفتى قطعى است كه عمر هر كسى به سر آمد، قابل نجات نيست، ولى علت ديگرى نيز داشت و آن اينكه: ميل خاطرم به نجات اين يكى بيشتر از آن هلاك شده بود، زيرا سالها قبل، روزى در بيابان مانده بودم، اين شخص به سر رسيد و مرا بر شترش سوار كرد و به مقصد رسانيد، ولى در دوران كودكى از دست آن برادر هلاك شده، تازيانه اى خورده بودم.

گفتم: صدق الله، خدا راست فرمود كه:
من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعليها
كسى كه كار شايسته اى انجام دهد، سودش براى خود او است و هر كس ‍ بدى كند به خويشتن بدى كرده است. (فصلت / 46)

كه تو را نيز كارها باشد
كاندر اين راه خارها باشد
تا توانى درون كس متراش
كار درويش مستمند برآر

 

 

 




:: ??????? ?????: داستان های کوتاه , ,
:: ????????: داستان های حکمت آمیز » حكايت نجات يافتن نيكوكار و هلاكت بدكار ,
|
?????? ???? : 1
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
?? ?????? ?????? ??? ?? ???????


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: